یک سوال بنیادین؛ راه افزایش تولید نفت چیست؟
اقتصاد معاصر-دانیال داودی، دانشجوی دکتری توسعه اقتصادی: در سالهای اخیر متاسفانه برخی گروههای سیاسی، مسائل ملی حوزه اقتصاد را به ابزاری برای یارگیریهای حزبی و جناجی تبدیل کردهاند. نتیجه قهری این رویکرد آن است که مسائل فنی و کارشناسی -نظیر تصمیمگیری در مورد ساز و کار قیمتگذاری بنزین یا قیمت ارز ترجیحی کالاهای اساسی- به موضوع بحث روزمره فعالان سیاسی تبدیل شود و هر گونه اصلاح اقتصادی را با اخلال مواجه ساخته است. همچنین منازعات روزمره سیاسی در پاسخ به چنین پرسشهایی باعث شده تا سوالات بنیادین اقتصاد ایران مغفول بمانند. به باور نگارنده، پرسشی که مقدم بر بحث در مورد نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی یا قیمت بنزین است، مساله «افزایش تولید نفت» است.
زیربنا؛ تولید نفت
بیایید فرض کنیم ایران کشوری بود که اساسا نفت و درآمد نفتی نداشت. بنابراین صادرات نفتی هم نداشتیم. دولت هم درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت نمیداشت. طبیعتا تخصیص ارز ارزان از محل درآمدهای نفتی نیز بیمعنا بود یا مثلا میتوان کشوری را تصور کرد که نفت ندارد؛ یا باید بنزین را وارد کند یا باید نفت وارد کند و بنزین را خودش تولید کند. در چنین کشوری، اساسا بحث در مورد اینکه «آیا در قیمت تمامشده بنزین باید قیمت نفت را صفر در نظر بگیریم یا نه» بیمعناست! بنابراین زیربنای همه بحثهای بیحاصل این روزهای گروههای سیاسی، یک زیربنا دارد و آن «مساله تولید نفت» است. ایران باید بتواند نفت تولید کند که حالا عاقل به نحوی و پوپولیست به نحو دیگری در مورد مدل بهینه استفاده از این ثروت بین نسلی راهکار ارائه کند.
یک میلیون بشکه تا هدف
بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، ایران در دهمین ماه از سال میلادی جاری روزانه ۳ میلیون و ۳۸۰ هزار بشکه نفت خام تولید کرده است. این در حالی است که در برنامه ششم، قرار بود تولید نفت ایران تا سال ۱۴۰۰ به روزانه ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه برسد. همچنین در برنامه هفتم پیشرفت که اجرای آن مورد تاکید مقام معظم رهبری و سران قوا است نیز رشد ۹ درصدی بخش نفت (میانگین سالانه) هدفگذاری شده است. بنابراین بر اساس ماده ۴۲ برنامه، افزایش ظرفیت تولید نفت خام تا ۴ میلیون و ۴۵۰ هزار بشکه در روز هدفگذاری شده است.
افزایش تولید نفت، همچنین در بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با هیات دولت (۱۶ شهریور ۱۴۰۴) نیز مورد تاکید قرار گرفت و ایشان فرمودند: «تولید نفت با اهمیتی که در اقتصاد کشور دارد -که معلوم است- تولید پایینی است.» بنابراین هم در اسناد بالادستی و هم در بیان عالیترین مقام سیاسی کشور، افزایش تولید نفت مورد تاکید قرار گرفته است. در برخی اسناد بالادستی تا ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز نیز هدفگذاری شده اما حتی اگر کمترین اهداف را مدنظر قرار دهیم، بیش از یک میلیون بشکه در روز با مطلوب فاصله داریم.
سرمایهگذاری؛ شرط لازم
افزایش تولید نفت، الزاماتی دارد؛ سرمایهگذاری میخواهد، دانش فنی میخواهد و همچنین اصلاح ساختارها و قوانین نیز برای افزایش تولید ضروری است. بدون سرمایهگذاری در بالادست نفت، اساسا سخن گفتن از افزایش تولید نفت بیمعناست. به عنوان مثال برای دستیابی به سطح تولید روزانه ۱۱۰ هزار بشکه نفت در میدانهای نفتی سپهر و جفیر، به بیش از ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز است یا مثلا برای دستیابی به تولید روزانه ۲۰ هزار بشکه نفت در میدان سهراب، به حدود ۸۰۰ میلیون دلار سرمایه نیاز است. کشورهای نفتخیز همسایه، سالانه از ۲۰ میلیارد دلار تا بیش از ۵۰ میلیارد دلار در استخراج نفت و گاز سرمایهگذاری میکنند. بنابراین سوال تامین مالی و سرمایهگذاری، مهمترین پرسش پیش روی ما برای افزایش تولید نفت است. با توجه به تحریمها و محدودیتهای جذب سرمایه خارجی، بخش قابل توجهی از نیاز باید از داخل تامین شود.
منافع ملی یا حزبی؟
نتیجه آنکه اگر احزاب و گروههای سیاسی یا سلبریتیهای وابسته به آنها، از ضرورت تخصیص ارز ترجیحی یا تولید و عرضه ارزان بنزین صحبت کردند، باید از ایشان بپرسیم که برنامهشان برای «افزایش تولید نفت خام و گاز طبیعی و حل مساله سرمایهگذاری آن» چیست؟ اگر پاسخ منطقی و معقول ارائه کردند، تازه میتوان در مورد ایدهشان برای نحوه صحیح خرجکردن منابع نفتی بحث کرد اما اگر پاسخی برای این پرسش بنیادین و مهم نداشتند، با توجه به اینکه توزیع درآمدهای نفتی، موضوعی ثانوی و فرع بر تولید نفت است، میتوان دریافت که با ادبیات عوامفریب برای جلب نظر سیاسی مواجهیم نه بحثی فنی و در راستای تامین منافع ملی.
